آموخته ام که .....

آموخته ام که این ایمان وعشق الهی است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
آموخته ام که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام که نفرت آئینه دل را سیاه می کند همانگونه که محبت به آن جلا می بخشد.
آموخته ام که هیچ کس مثل من فکر نمی کند اما من می توانم به افکار دیگران احترام بگذارم .
آموخته ام که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم
آموخته ام که بهترین موقعیت برای نصیحت تنها یک زمان است؛ و آن وقتی ست که از شما خواسته شود.
آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
آموخته ام که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام که نفرت آئینه دل را سیاه می کند همانگونه که محبت به آن جلا می بخشد.
آموخته ام که هیچ کس مثل من فکر نمی کند اما من می توانم به افکار دیگران احترام بگذارم .
آموخته ام که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم
آموخته ام که بهترین موقعیت برای نصیحت تنها یک زمان است؛ و آن وقتی ست که از شما خواسته شود.
آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۱ ساعت 14:53 توسط طناز
|